پنجشنبه چهاردهم تیر ۱۴۰۳ | 7:4 | بینام -
Social Influence
Publication details, including instructions for authors and subscription information:
http://www.tandfonline.com/loi/psif20
Synchrony and destructive obedience
Dr Scott Wiltermuth a Management and Organizations, BRI-306, University of Southern California, Los Angeles, CA, USA Published online: 13 Feb 2012.
ژورنال SOCIAL INFLUENCE
2012, 7 (2), 78-89
نفوذ اجتماعی
جزئیات انتشار، از جمله دستورالعمل برای نویسندگان و اطلاعات اشتراک:
همزمانی و اطاعت مخرب
این مقاله ممکن است برای اهداف تحقیق، تدریس و مطالعه خصوصی استفاده شود. هرگونه بازتولید، توزیع مجدد، فروش مجدد، وام، مجوز فرعی، عرضه سیستماتیک، یا توزیع اساسی یا سیستماتیک به هر شکلی برای هر کسی صراحتاً ممنوع است. ناشر هیچ گونه ضمانت صریح یا ضمنی نمی دهد یا هیچ گونه اظهارنظری مبنی بر کامل یا دقیق بودن یا به روز بودن مطالب ارائه نمی دهد. صحت هر دستورالعمل، فرمول و دوز دارو باید به طور مستقل با منابع اولیه تأیید شود. ناشر هیچ مسئولیتی در قبال هیچ گونه ضرر، اقدام، ادعا، دادرسی، تقاضا، یا هزینه یا خسارتی به هر نحوی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم در ارتباط با یا ناشی از استفاده از این مطالب ایجاد شده باشد، ندارد.
دانلود شده توسط [دانشگاه کلمسون Clemson] در 02:46 13 ژوئن 2013 مطالعات نشان داد Studies demonstrated که شیوه های فرهنگی cultural practices شامل همزمانی می تواند افراد را بیشتر درگیر اطاعت مخرب destructive obedience به دستور شخصیت های اقتدار کند. at the behest of authority figures به شرکت کنندگان دستور داده شد در حالی که همگام با او راه می رفتند، از یک رهبر پیروی کنند، احساس نزدیکی به او داشتند و در آزمایشی ظاهراً متفاوت نسبت به شرکت کنندگان در شرایط دیگر، به درخواست رهبر، تمایل بیشتری به کشتن حشرات داشتند. یافتهها اولین یافتههایی هستند که نشان میدهند فعالیتهای همزمان ممکن است برای تأثیرگذاری بر روابط رهبر-پیرو مورد استفاده قرار گیرند.
تعداد کمی از تصاویر به اندازه تصاویر غازهای نازی که به طور دسته جمعی در راهپیمایی های هیتلر در نورنبرگ قدم می گذارند و سلام می کنند، دلهره آور است.
این تصاویر ، اطاعت غم انگیز tragic obedience از اقتدار را به یاد می.آورند recallو به عنوان یک استعاره فیزیکی a physical metaphor برای Gleichschaltung یا تلاش های نازی ها برای همگام سازی تمام جنبه های جامعه آلمان دهه 1930 عمل می کنند.
هیتلر تنها نبود که همگامی را در گردهمایی های سیاسی political gatherings خود به کار می برد.
موسولینی Mussolinin همچنین فعالیتهای همزمان incorporated synchronous را در راهپیماییهای فاشیستی fascist rallies خود وارد کرد و گردهماییهای سیاسی در سراسر جهان هنوز هم شامل شعارهای همزمان و جنبش همزمان است synchronous chanting and synchronous movement .
آیا همزمانی در این راهپیمایی ها می تواند اطاعت مخرب را ترویج کند؟ have promoted destructive obedience
تحقیقات قبلی Prior research نشان داده است که روشی که افراد دنیای اجتماعی خود را تجربه می کنند با محرک های فیزیکی و جسمی اطراف آنها ارتباط نزدیکی دارد is closely linked to the physical and somatic stimuli surrounding them (به عنوان مثال، بارسالو Barsalou1999 ؛ وارلا Varela تامپسون Thompson و روش Rosch سال ۱۹۹۱ ژونگ Zhong و لئوناردلی Leonardelli 2008).
مطابق با این کار Consistent with this work بر روی احساسات تجسم یافته embodied emotion محققان نشان دادهاند که وقتی افراد همگام با دیگران حرکت میکنند، از نظر اجتماعی بیشتر احساس ارتباط و دلسوزی میکنند feel more socially connected and compassionate
(Valdesolo & DeSteno، 2011) .
در واقع، تحقیقات قبلی ثابت کرده است که درگیر شدن در همزمانی فیزیکی با دیگران، احساس انسجام گروهی engaging in physical synchrony with others ، کاملیا ۲۰۰۰ (Camilleri، 2002)، ارتباط connectedness اجتماعی (Hove & Risen، 2009؛ Macrae، Duffy، Miles، & Lawrence، 2008؛ Marsh، Richardson، & Schmidt) را افزایش می دهد. increases مایلز، نیند، هندرسون و ماکرای، 2010، و همکاری در داخل گروه هاcooperation within groups
(والدسولو، اویانگ، و دستنو، 2010؛ ویلترموث و هیث، 2009).
تحقیقات همچنین نشان داده استestablished که افراد با احتمال بیشتری از درخواستهای کسانی که از نظر اجتماعی با آنها ارتباط برقرار میکنند، موافقت میکنندpeople are more likely to comply with requests from those to whom they feel socially connected
(برگر، سوروکا، گونزاگو، مورفی، و سامرول، 2001؛ دولینسکی، ناورات، و روداک، 2001؛ امسویلر، دیوکس، و ویلیتس. ، 1971 ویلیامسون و کلارک، 1992).
به این ترتیب، گنجاندن همزمانیincorporating synchrony در این راهپیمایی هاinto these rallies ممکن است تمایل مردمhave people’s willingness را برای پیروی از دستورالعمل های صادر شده توسط رهبران خودto follow the directives issued by their leaders افزایش دهد increased .دانلود شده توسط [دانشگاه کلمسون] در 02:46 13 ژوئن 2013 کشف اخیر مبنی بر اینکه همزمانی می تواند افراد
The recent discovery that synchrony can
را به همزمانی با تخمین های شرکای تعامل در وظایف تخمین هدایت کند
lead people to conform to interaction partners’ estimates in estimation tasks
(Paladino, Mazzurega, Pavani, & Schubert, 2010)
از این ایده پشتیبانی می کند supports the idea که کنش همزمان ممکن اطاعت را ترویج کند. that synchronous action may promote obedience.
همچنین یافتههای اخیر مبنی بر اینکه همزمانی میتواند انطباق با درخواست همتایان a peer’s request برای تجاوز به اعضای برونگروه را از طریق ایجاد یک انفجار نویز a noise blast در وظایف رقابتی ترویج کند in competitive tasks (ویلترموت، 2012).
با این حال، دلایل متعددی numerous reasons برای تردیدto doubt در این که همزمانی باعث افزایش اطاعت برای ارتکاب اعمال مخرب می شود وجود دارد.synchrony would increase obedience to commit destructive acts.
اگرچه انطباقcompliance و اطاعتobedience هر دو مستلزم نفوذ اجتماعی هستند، اما این دو پدیده متمایز هستند.the two phenomena are distinct.
occurs زمانی اتفاق میافتد که افراد از دستورات یا دستورالعملها پیروی کنند، people follow در حالی که انطباق compliance occurs زمانی رخ میدهد که فردی برای انجام درخواست شخص دیگر موافقت کند (Cialdini & Goldstein، 2004).
when someone acquiesces to fulfill another person’s request
از آنجایی که دستورالعملها directives عموماً مستقیمتر از درخواستها هستند،generally more direct than requests اغلب کمتر مؤدبانه به نظر میرسندthey often come across as less polite.
در حالی که وابستگی حاصل از همزمانی affiliation effected by synchrony ممکن است انطباق با درخواستها را افزایش دهد،may boost compliance with requests, ممکن است در تقویت اطاعت کمتر مؤثر باشد may be less effective at boosting obedience زیرا مستقیم بودن دستور the directness of the order ممکن است افزایش وابستگی the boost in affiliation. را تضعیف کند. may attenuate
علاوه بر این، Additionallyدر حالی که مردم تمایل دارند به آسانیreadily از درخواستها و دستورالعملهایrequests and instructions مقاماتیauthority figures که از تاکتیکهای خشن و نرم harsh and soft tactics استفاده میکنند پیروی کنند (Emans, Munduate, Klaver, & Van both harsh and soft tacticsnde Vliert, 2003)
مشخص نیست که آیا همزمانی میتواند بر اطاعت تأثیر بگذارد، زمانی که یک شخصیت از قبل از تفاوتهای وضعیتی استفاده میکند و مستقیماً به دیگران میگوید چه کار کنند؟
علاوه بر این، ارتباط اجتماعی the social connection که همزمانی بین همسالان synchrony instills ایجاد میکند، ممکن است زمانی که تفاوتهای موقعیتی بین افراد وجود دارد، differences exist between people القا نشودmay not be instilled - همانطور که در مطالعات بعدی وجود دارد.as is the case in the studies that follow.
علاوه بر این، Moreover بیشتر کارها بر روی همزمانی رفتاری نشان می دهد که احساسات مثبت و طرفدار اجتماعی مانند جوشش جمعی،collective effervescence, اجتماعاتcommunitas و شادی جمعی ایجاد می کند (Ehrenreich, 2006؛ McNeill, 1995).
بنابراین Moreover به نظر میرسد که همزمانی بیشتر از رفتارهای ضداجتماعی یا مخرب، اجتماعی بودن most work on behavioral synchrony suggests that it creates positive, pro-social و هیجان طرفدار جامعه pro-social emotions را تقویت میکند (اما به Wiltermuth، 2012 مراجعه کنید).
. بنابراین به نظر میرسد که همزمانی بیشتر از رفتارهای ضد اجتماعی یا مخرب، anti-social or destructive behavior اجتماعی بودن و رفتارهای طرفدار اجتماعیpro-social behavior را تقویت میکند.
اگر همزمانی باعث ایجاد این احساسات طرفدار اجتماعیthese pro-social emotions شود، ممکن است این احتمال را کاهش دهد که مردم از دستورات برای ارتکاب رفتارهای مخرب تبعیت کنند.would obey directives to commit destructive behaviors
در واقع Indeed هنگامی که رهبران نظامی از تشریفات همزمانsynchrony rituals برای تشویق پیروان خود برای اطاعت از دستورات آنها استفاده میکنند، مردم اغلب این سوال را مطرح میکنند که آیا مشارکت در فعالیت همزمانengagement in the synchronous activity actually واقعاً منجر به اطاعت پیروان میشود یا خیر.followers to obey.
محققین To wit, scholarsTo wit, scholars تجمعات فاشیستیfascist rallies را بهعنوان نمایشهایی توصیف کردهاند که بهجای برقراری ارتباط بین شرکتکنندگان طراحی شدهاند تا تماشاگران را به وحشت بیاندازند.
(برشت، 1967؛ کلمپرر، 1946/1966؛ Strzelczyk، 2004).
دانلود شده توسط [دانشگاه کلمسون] در 02:46 13 ژوئن 2013 تحقیق در مورد موضوع مرتبط تقلید، related topic of mimicryکه با همزمانی تفاوت دارد زیرا شامل یک تأخیر زمانی استthat it involves a time lag و عموماً باید برای ایجاد اثرات آن ناخودآگاه باشد، همچنین نشان میدهد که ترکیب همزمانیincorporating synchrony در تشریفات گروهی ممکن است به عنوان ابزاری برای رهبرانیineffective as a tool for leaders که می خواهند پیروان خود را برای ارتکاب اعمال مخرب ترغیب کنند،motivate their followers to commit destructive acts. بی اثر باشد.
این کار بارها نشان داده است که جنبش مشترکcommon movement با دیگران منجر به یک جهت گیری عمومی طرفدار یا به نفع یا فرااجتماعیgeneral pro-social orientation می شود، به طوری که افراد نه تنها نسبت به کسانی که از آنها تقلید می کنند، بلکه به طور کلی نسبت به مردم رفتاری طرفدار اجتماعی نشان می دهند (Stel, Van Baren, & Vonk, 2008). ون بارن، هلند، کاواکامی، و ون نیپنبرگ، 2004).
به عنوان مثال، ون بارن, van Baaren، هالند،Holland استینارت Steenartو ون نیپنبرگvan Knippenberg (2003) دریافتند که افرادی که توسط یک متحد تقلید شده بودند،mimicked by a confederate نسبت به کسانی که تقلید نشده بودند، تمایل بیشتری به کمک به شخص دیگری یا اهدای پول به یک موسسه خیریه داشتند. were more willing than those who were not mimicked to help another person or donate money to a charity.
با توجه به اینکه همزمانی و هم تقلید غیرآگاهانه به نظر میرسد جهتگیریهای کلی طرفدار اجتماعیcreate general pro-social orientations ایجاد میکنند و کار کمی پویایی تقلید dynamics of mimicry یا همزمانی را در روابط رهبر و پیرو مورد بررسی قرار داده است،across leader-follower relations ما هنوز نمیدانیم که تقلید همزمان یا غیرآگاهانه میتواند افراد را تحریک کند. به درخواست یک مرجع مخرب عمل کند. to act destructively at the request of an authority figure
مطالعات زیر بررسی میکنند که آیا فعالیت همزمان synchronous activity میتواند افراد را نسبت به شخصیتهای مقتدرتر (یعنی آزمایشگر) مطیعتر more obedient کند. 1
The following studies examine whether synchronous activity could make people more obedient to authority figures (i.e., the experimenter). 1
1 Please see Diener (1977, p. 148) for a discussion of the experimenter as an authority figure
۱-مطالعات زیر بررسی میکنند examine که آیا فعالیت همزمان میتواند مردم را مطیعترcould make people more obedient از شخصیتهای اقتدار کند more obedient to authority figures.
آنها همچنین به دنبال شفاف سازی درک ماseek to clarify our understanding از مکانیسمی هستند کهof the mechanism through از طریق آن همزمانی بر اطاعت تأثیر می گذارد، با استفاده از دستکاری همزمانی که (بعید به نظر می رسد unlikely to) خلق و خوی شرکت کنندگان را بهبود بخشد.
synchrony effects obedience by using a manipulation of synchrony unlikely to improve participants’ moods.
به دنبال کار مارش، MarshدریچاردسونRichardson ، بارونBaron و اشمیتSchmidt (2006)، همچنین این فرضیه را آزمایش می کند که هماهنگی درون فازی the hypothesis that in-phase coordination (یعنی همزمانی) نسبت به هماهنگی ضد فاز، اتصال/جذبanti-phase coordination. بیشتری ایجاد می کند.
Following on work by Marsh, Richardson, Baron, and Schmidt (2006), it also tests the hypothesis that in-phase coordination (i.e., synchrony) generates greater connection/attraction than does anti-phase coordination.
برای به دست آوردن To obtain معیارهای واضح از احساس ارتباط عاطفی شرکت کنندگان با آزمایشگر، measures of participants’ feelings of emotional connection with the experimenter دو مطالعه conducted انجام دادم.
اولین مطالعه آزمایش می کند که آیاtests whether دستکاری باعث تقویت احساسات ارتباط اجتماعی می شود manipulation fosters feelings of social connection. مطالعه دوم آزمایش می کند که آیا دستکاری باعث افزایش اطاعت از دستورالعمل هاmanipulation increases obedience to the instructions می شود 2
۲-درخواست از شرکت کنندگان برای نشان دادن Asking participants to indicate قدرت احساس ارتباط عاطفی خودthe strength of their feelings of emotional connection قبل از آموزش به آنها درباره کشتن sow bugs یا خرخاکیprior to instructing them to kill sow bugs ممکن است بر تمایل شرکت کنندگان برای شرکتmight have affected participants’ در این اقدامات تأثیر بگذارد، زیرا نشان می دهد که این آزمایشwillingness to engage in these actions قدرت احساسات ارتباط عاطفی آنها را آزمایش می کند., as it would have highlighted that the experiment tested the strength of their feelings of emotional connection.
۲-درخواست از شرکت کنندگان برای نشان دادن قدرت احساس ارتباط عاطفی خود قبل از آموزش به آنها برای کشتن حشرات خروس ممکن است بر تمایل شرکت کنندگان برای شرکت در این اقدامات تأثیر بگذارد، زیرا نشان می دهد که این آزمایش قدرت احساسات ارتباط عاطفی آنها را آزمایش می کند.
همچنین سوال از شرکت کنندگانwould have been problematic to ask participants در مورد احساس ارتباط آنها با آزمایشگرto ask participants about their feelings of connection with the experimenter پس از اینکه به آنها آموزش کشتن حشرات خرخاکی داده شد مشکل ساز بود.after they had been instructed kill pill bugs.